دختری تنها می نویسد تا ارام بگیرد

اینکه نباید بکسی دلبست رو خیلی وقته فهمیدم اینکه سعی کنم بکسی دل نبندم رو هم تمرین کردیم ولی هیچوقت موفق نشدم. بقول یه نفر, الان دیگه بچه نیستم باید بتونم باید هرچی بوده و نبوده رو فراموش کرد باید بچسبم فقط به کار اگه کار جدیدم اوکی شه شاید بشه یه وقتایی درگیرش نبود، بشه فراموش کرد. بد باشه یا خوب همونجا میمونم. دلم بدجور شکسته نمیشه توصیف کرد نمیشه تحمل کرد شاید توی ورود به دهه چهارم زندگی, که توی خیلی از کتابها اول میانسالیه(!) دلبستن مسخره باشه شاید بهت

یک عدد بارونی خریدم دلم میخواد هرچی دلم میخواد بخرم ولی بودجه انچنانی ندارم. دیگه واسه کتابام از خواهرم پول قرض گرفتم اخر ماه پس میدم انقد گشتم که پالتویی ک مد نظر داشتم بخرم ولی پیدا نشد که نشد منم یه بارونی خریدم که اونم خیلی دوس دارم ولی بعدش از همون پالتوا که دوس داشتم دیدم. قبل خریدن بارونی، اون مغازه رو دیده بودم ولی بمحض اینکه من اونو خریدم این جنس جدید اورده. همش به این فکر میکنم کاش اول اونو میدیدم.